زبور عجم
نویسنده:
اقبال لاهوری
امتیاز دهید
این کتاب یکی از منظومه های اشعار فارسی محمد اقبال لاهوری می باشد.
محمد اقبال لاهوری، شاعر و متفکر و استاد پاکستانی است. وی آخرین شاعر بزرگ و توانای است که در شبه قاره هندوستان، زبان به شعر پارسی گشود و بر همه استادان مقدم بر خود در آن سامان پیشی گرفت. علو فکر و رقت خیال و باریکی اندیشه ها و تنوع احساسات و افکار او بحق شایسته تحسین و اعجاب است. وی از پیشروان و اصلاح طلبان بزرگ مسلمین هندوستان و از بانیان پاکستان شمرده می شود. عمق اندیشه های او بسیار و تواناییش برای بیان این اندیشه های عمیق سزاوار تحسین است.
وی بسال 1289 هـ.ق. در سیالکوت واقع در پاکستان غربی، ولادت یافت. تحصیلاتش در انگلستان و آلمان انجام گرفت. بعداً به سرمایه علمی که از مغرب زمین بدست آورد، سرمایه فرهنگ اسلامی خود را به میزان بسیار افزود و بدین سبب از آثارش نشانه های ایمان خاص دینی و عواطف عرفانی شرقی و همه رنگ و بویهای تمدن هند و اسلامی به وضوح تمام آشکار است. آثار او در مجموعه هایی بنام پیام مشرق، زبور عجم، اسرار و رموز، ارمغان حجاز و جاوید نامه هر یک چند بار در پاکستان طبع شده است.
اقبال بسال 1317 هجری شمسی بدورد حیات گفت.
محمد اقبال لاهوری، شاعر و متفکر و استاد پاکستانی است. وی آخرین شاعر بزرگ و توانای است که در شبه قاره هندوستان، زبان به شعر پارسی گشود و بر همه استادان مقدم بر خود در آن سامان پیشی گرفت. علو فکر و رقت خیال و باریکی اندیشه ها و تنوع احساسات و افکار او بحق شایسته تحسین و اعجاب است. وی از پیشروان و اصلاح طلبان بزرگ مسلمین هندوستان و از بانیان پاکستان شمرده می شود. عمق اندیشه های او بسیار و تواناییش برای بیان این اندیشه های عمیق سزاوار تحسین است.
وی بسال 1289 هـ.ق. در سیالکوت واقع در پاکستان غربی، ولادت یافت. تحصیلاتش در انگلستان و آلمان انجام گرفت. بعداً به سرمایه علمی که از مغرب زمین بدست آورد، سرمایه فرهنگ اسلامی خود را به میزان بسیار افزود و بدین سبب از آثارش نشانه های ایمان خاص دینی و عواطف عرفانی شرقی و همه رنگ و بویهای تمدن هند و اسلامی به وضوح تمام آشکار است. آثار او در مجموعه هایی بنام پیام مشرق، زبور عجم، اسرار و رموز، ارمغان حجاز و جاوید نامه هر یک چند بار در پاکستان طبع شده است.
اقبال بسال 1317 هجری شمسی بدورد حیات گفت.
آپلود شده توسط:
nabishiri
1389/10/19
دیدگاههای کتاب الکترونیکی زبور عجم
خان –نصرت فاتح علیخان- و قوالان به تهران آمده بودند، موسم جشنواره موسیقی فجر بود و طنین این شعر قتیل لاهوری...
کنجی گرفت و ترس خدا را بهانه ساخت.
خدایش بیامرزاد خان را، هنوز هم حس جاری در موسیقی او ناب است
ما را به غمزه کُشت و قضا را بهانه ساخت
خود سوی ما ندید و حیا را بهانه ساخت
دستی به دوش غیر نهاد از ره کَرَم
ما را چو دید لغزش پا را بهانه ساخت
آمد برون خانه چو آواز ما شنید
بخشیدن نواله، گدا را، بهانه ساخت
رفتم به مسجد از پی نظاره رُخش
دستی به رخ کشید و دعا را بهانه ساخت
زاهد نداشت تاب جمال پری رُخان
کنجی گرفت و ترس خدا را بهانه ساخت
قتیل لاهوری
او به ما انسانيت آموخت و استعمار را كه نماينده باطل است رسوا ساخت.
اين كتاب سرشار از انديشه هاي ناب اوست.